1003- واسه من هیشکی تو نمیشه
فقط یه بلاگر شریفی این قابلیت رو داره که در حین تایپ جزوه، وبلاگشم مدیریت کنه و با دیدن آیپیِ دانشگاه سابقش تو لیست بازدیدکنندههای وبلاگش دلش یهو تنگ بشه و صدای استادشو پاوز کنه و دست از تایپ بکشه و بشینه های های و زار زار گریه کنه و در حالی که فین میکنه توی دستمال کاغذی و آب لب و لوچهشو پاک میکنه بره جلوی آینه و عاقل اندر اسُکل، پوکرفیس خودشو نگاه کنه و یه طورِ مهندسیطور بگه از Ubuntu بودنِ سیستم عاملش حدس میزنم طرف یا برقی بود یا کامپیوتری. و دوباره فین کنه توی همون دستمال مذکور، گوشیشو برداره و خودت میدونی عزیزیِ امیدو پخش کنه و ندای میدونی دوستت دارم قدّ یه دنیا، قدر اون ستارههای آسمونها سر بده و بعدش سکوت کنه و بگه نمیدونی. نمیدونی دوستت دارم. و دوباره به تایپ جزوهش ادامه بده و برای انتشار ششمین شمارهی ماهنامهی نجوم که اتفاقاً اسمش شباهنگه لحظهشماری کنه.
هیچ وقت نجوم دوست نداشتم.
چیزای این همه دور دوست نداشتم.
فاصله رو دوست نداشتم.