پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

استاد شماره 6 امر فرموده‌اند صفحه 1-16 کتاب فلان را مطالعه بنمایید بعد بیایید بنشینید سر کلاس

و استاد شماره 11 نیز 25 صفحه از بهمان کتاب را

و به همین برکت قسم از هر دوان (از هر دو کتاب) به همین یک پاراگراف اکتفا نموده‌ام و

هیچ نخوانده‌ام جز همین یک مثال

که همین یک فقره مثال ما را بس که صبح شنبه نیشمان را تا بناگوش باز کند و  

آیکون دو نقطه دی بر ما مستولی گردد!


۹۴/۱۲/۰۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

استاد شماره 11

استاد شماره 6

مراد

نظرات (۱۴)

: دی همیشه بر شما مستولی
سلام صبحت بخیر مهربون

پاسخ:
سلام بر شما بانوی سحرخیز! D:
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۱۹ هولدن کالفیلد
داریخدیخ! :))
پاسخ:
:)) این داریخدیخ علاوه بر بازنمود حالتی توام با کلافگی و دلتنگی و خستگی و رو اعصاب بودن چیزی
به معنی حوصله مون سر رفت هم هست
که خب وقتی یه خواننده اینو کامنت میذاره نویسنده وظیفه خودش میدونه بیاد وبلاگشو به رگبار پست ببنده
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۹ هولدن کالفیلد
من صرفا آهنگش رو دوست دارم!
نگاه:
داریخدیخ! :))
تازه داریخماخ از این هم بهتره! :))
پاسخ:
اینو: سانجلاندرانناردان :))))
معنی = چیزی که از سلسله چیزهایی باشد که موجب دل درد شود!
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۸ هولدن کالفیلد
یه دونه هم بود با معنی این پسره گریه کرده رفته خوابیده!
آقلاری گتدی نمیدونم چی چی یا همچین چیزی! اون خداست عملا!
پاسخ:
آغلادی:گریه کرد
گتدی:رفت
یاتدی:خوابید

امیر تتلو یه آهنگی داره این جمله آغلادی گتدی یاتدی توشه،
مــــــــن …
با چشای بسته بیدارم
مــــــــن …
خسته از این آدما بس که می نالن
مــــــــن …
از درای بسته بیزارم
حرفام به دردام بستگی دارن
من ترکم آذری غیرتی جدی عادی
هرکیم که بام طرف شد
آغلادی ، گتدی ، یاتدی

 ایناهاش: www.aparat.com
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۶ محسن رحمانی

خخخخخخخ شباهنگ رفتی تو کتابا معروف شدی رفت :دی

 

حالا چرا علی ؟ مگه مراد چش بود :دی

پاسخ:
اسمش که علی و مراد و قلی باشه یا حالا هر چی مهم نیست!
مهم خودشه که نیست...
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۶ محسن رحمانی
الان مراد دلش شکست داره اهنگ غمگین گوش میده :دی خخخخخخخخخخخ
پاسخ:
اون قانون ماکسیمم 3 کامنت برای هر پست سر جاشه هااااااا :دی
گفتم که گفته باشم که نگین نگفتی
یه وقت نیام ببینم این جارو به رگبار کامنت بستین
آقای دفترچه با شمام هستم :)))
ینی یه همچین نویسنده ی بی اعصابی ام من :)))

کماکان خانوما مستثنی هستن از این ادا و اطوارای من!
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۲ محسن رحمانی
پس من از این به بعد اسمم شبنم میشه :دی خخخخخخخخخخخخخ
پاسخ:
:)))) 

جدی گفتمااااا
به کامنتای سوم به بعد جواب نمیدم دیگه...
کماکان خانوما مستثنی هستن از این ادا و اطوارای من!

عجب مثالی هم زده :دی
پاسخ:
:دی
آره والا
خب هنوز که مشخص نیست! شاید مراد در آینده اسمش علی باشه :دی
نویسنده یه چیزی میدونسته دیگه :)
پاسخ:
خدا میدونه...
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۳ سعید اصلانی
تصویری از کتاب ادبیات فارسی نوشته نوستر آداموس
پاسخ:
لینک تصویر کو ؟!!!

منظورتون عکس پست خودمه؟
نشر شباهنگ
http://shabahangbook.com/Farsi/
پاسخ:
عجب...
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۱ سرباز جامانده
خخخخ نتیجه میگیریم احتمالا مراد اسمش علی خواهد بود.درمورد اسم بچتون چیزی نیست اونجا؟
پاسخ:
اسم پسرم: nebula.blog.ir/post/363
دخترم: نسیم
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۳ سرباز جامانده
ب سلامتی
پاسخ:
:)))

وایی نسرین جان  از من میشنوی ایین نوشته کتاب را به فال نیک بگیر و مراد آیندتو علی صدا کن

و  به خاستگاری غیر از اسم علی اصلا جواب نده

البته شاید دلت بخواهد مراد اسمش با نون شروع بشه!!

؟!

ولی با هر چی شروع میشه باید اول عاشق و مخلص باشه( آیکون عینکی)

 

پاسخ:
:)))) علی و قلی و مراد و با نون شروع بشه و با نون تموم بشه و با نون و بی نونش مهم نیست حالا
ما که تو این وبلاگ مراد صداش میکنیم :دی