868- "شمارهی شما رو از"
گوشیمو گرفتم دستم و sms هامو باز کردم و تو قسمت سرچِ دوازده هزار و ششصد و نوزده sms غیرتبلیغاتیای که داشتم نوشتم: "شمارهی شما رو از"
سلام؛ مریم هستم، شمارهی شما رو از بچهها گرفتم، سلام؛ دوست نگارم، شمارهی شما رو از نگار گرفتم، سلام؛ علیاصغر هستم، شمارهی شما رو از ارشیا گرفتم، سلام؛ بنده خدای شماره 2 هستم، شمارهی شما رو از بنده خدای شماره 1 گرفتم، سلام؛ فلانی هستم، شمارهی شما رو از فلانی گرفتم و دهها دیالوگ از این قبیل. بعد دوباره برگشتم تو قسمت سرچ و نوشتم: "شمارهی شما رو به" و جملههایی مثلِ میتونم شمارهی شما رو به فلانی بدم؟
یه بار به یکی از دوستام که بعد دیپلم، دانشگاه نرفته بود و با دوستای مدرسهاش هم ارتباطی نداشت و اصن نمیدونست اینترنت چیه گفته بودم چه جوری این تنهایی رو تحمل میکنی؟
کاش یکی بود که الان از خود من میپرسید چه جوری این تنهایی رو تحمل میکنم...
گر چه عمری، ای سیه مو، چون موی تو آشفتهام
درون سینه قصهی این آشفتگی بنهفتهام
ز شرم عشق اگر به ره ببینمت ندانم چگونه از برابر تو بگذرم من
نه میدهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت
نه طاقتی که در رخ تو بنگرم من
دل را به مهرت وعده دادم دیدم دیوانهتر شد
گفتم حدیث آشنایی دیدم بیگانهتر شد
با دل نگویم دیگر این افسانه ها را
باور ندارد قصهی مهر و وفا را
مگر تو از برای دل قصهی وفا بگویی
به قصه شد چو آشنا غصهی مرا بگویی