پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

اون روز که با دکتر ب. (رئیس اعظم پروژه) قرار داشتم، به دلایلی یه کم دیر رسیدم سر قرار و

دمِ پله‌های مترو بودم که زنگ زد که خانم فلانی کجا موندی و گفتم چند دیقه‌ی دیگه می‌رسم.

نگهبان دم در ازم کارت خواست و وقتی گفتم با کی قرار دارم کارتمو برگردوند و 

زنگ زد به دکتر و اونم گفت بفرستش بیاد تو

رفتم تو ساختمون و

نگهبان دم آسانسور دوباره ازم کارت خواست و گفتم با فلانی کار دارم و گفت نیست!

گفت نیست!!!

سعی کردم به اعصابم مسلط باشم و با عطوفت و ملایمت گفتم همین چند دیقه پیش خودشون تماس گرفتن و

همین الانم با نگهبان دم در هماهنگ کردم اومدم.


خیلی دلم می‌خواد بدونم اینایی که صاف تو چشای آدم نگاه می‌کنن و دروغ می‌گن راجع به خودشون یا منِ مخاطب چی فکر می‌کنن. من هیچ وقت هیچ اصراری برای شنیدنِ حقیقت نداشتم ولی اگه نمی‌تونی راستشو بگی حداقل دروغ نگو!

دروغگو دشمن خداست.



۹۵/۰۱/۲۲
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

رئیس اعظم