پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

ادامه پست 729

کتابه دیشب تموم شد و منِ کتاب نخون، راضی بودم از وقتی که برای خوندنش صرف کردم.


۹۴/۱۲/۱۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

کتاب

نظرات (۲۳)

۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۷ شقایق رمضان پور
پس واسه همین بینیه من انقد بزرگه؟!!:)))
پاسخ:
آره دیگه بزرگی روحتو نشون میده اون بینیت
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۲ دفترچه زندگی
تو خدمت وقتای خالیمو با کتاب پر میکردم.کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو رو اونجا خوندم.کتاب جالبی بود.اینم معرفی کتاب ما:)))
پاسخ:
ممنون.
من وقتی دبیرستان بودم خوندم این کتابو
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۱ محسن رحمانی
عجب حوصله ای داری ها سه تا سه تا کتاب میخونی .
پاسخ:
:| ترجیح میدم از ضمایر و افعال با شناسه های جمع استفاده کنید
عمومی گفتم که سایرین هم از این ترجیحم مطلع بشن :)
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۲ محسن رحمانی

روز درختکاری هم مبارک .

جای قطع کردن درخت درخت بکارید .از سخنان گهر بار خودم :دی

پاسخ:
:)
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۵ دفترچه زندگی
عمومی گفتم که سایرین هم از این ترجیحم مطلع بشن :)
الان این جمله استعاره است از
آقای دفترچه با شمام هستمااااااااا
:))))
چشم از ضمایر و افعال با شناسه های جمع استفاده میکنیم.اینجوری زبان شناسیمونم بهتر میشه:)))

پاسخ:
ممنون :)
شما جزو انسان های بسیار باشخصیتی هستید که شرایط نویسنده رو درک میکنید و به ترجیحاتش احترام میذارید و سریع بهتون برنمیخوره 
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۲ محسن رحمانی
جمع بود دالش جا افتاد . :ا
پاسخ:
:)
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۴ محسن رحمانی

تصحیح می شود :

عجب حوصله ای داریدها سه تا سه تا کتاب میخونید .

پاسخ:
خب... حالا شد
پاسخ کامنت: حوصله و حتی فرصت کتاب خوندن که ندارم راستش
اینارو تو مترو میخونم که وقتم اونجا به بطالت نگذره
هر چند فقط 20 دیقه از مسیرم با متروئه
"هر رسمی که به یافتن شوهر مربوط شود به سرعت و سهولت در فرهنگ ما جا می افتد"
این خیلی خوب بود :)))))))
اصلا از اول هم معلوم بود من روح بسیییییااار بزرگی دارم بیاید اینم اثباتش D:
منم "شلوارهای وصله دار" رسول پرویزی رو پیشنهاد میکنم(البته اگه نخونده باشی)
و اگه حوصله شو داشته باشی "صد سال تنهایی" مارکز هم عالیه
پاسخ:
فعلاً بادبادک باز تو صف نوبته و بعدش کتابایی که روز تولد وبلاگم معرفی شد...
بعدی شلوارهای وصله دار و صدسال تنهایی

منم هرگززز روحم رو کوچیک نمی کنم، گرچه ممکنه با بینی کوچیک خیلی چهره ی بهتری داشته باشم. که یقینا همینطوره:|
پاسخ:
:))) و ما سردم داران این مکتب دماغیسم خواهیم بود به واقع
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۹ دختر حــَوا :)
آقا من پیشنهاد میدم صد سال تنهایی رو نخون :دی
البته اگه قبلا چیزی از سبک رئالیسم جادویی خوندی بخون! اما خب چون میگی زیاد کتاب خون نیستی گفتم.
صدسال تنهایی توی سبک رئالیسم جادویی شاهکاره اما برای افرادی که هیچی ازش نمیدونن مزخرفه. من سال پیش گرفتمش و صد صفحه اولشو خوندم (کتاب قطوریه) و حقیقتاً هیچی نفهمیدم! داستانه ها اما زیادی عجیب غریبه. بعد خسته شدم و ولش کردم و گفتم صدسال تنهایی که میگفتن این بود؟! 
بعدا اینور و اونور خوندم که قبل از خوندن این کتاب باید با رئالیسم جادویی آشنایی داشته باشی و کتابهای قبلی همین نویسنده (کتابهای سبک ترش) رو خونده باشی تا بتونی درکش کنی.

این بود نصیحت های ما :دی
پاسخ:
پس نمیخونم

من کلاً از سبک تخیلی خوشم نمیاد
این کتاب عطر سنبلم چون خاطره نویسنده بود خوندم
حس میکردم پستای یه وبلاگیو دارم میخونم
لحظه ای که یه کتاب به پایان میرسه حس خیلی خوبی داره :))
پاسخ:
بلی! در قالب کلمات نمیگنجه اصلاً
من حرف دختر حوا رو قبول دارم :)
البته اونقدر هم ضرورت نداره قبل خوندن صدسال تنهایی کتابای قبلی مارکز رو ادم خونده باشه همین که ادم بدونه رئالیسم جادویی چیه وچطوریه کفایت میکنه بنظرم
ولی خب کلیت حرفشون درسته
من تصحیح میکنم نظرمو
پاسخ:
مارکز؟
رئالیسم؟
شیب؟
بام؟
آقاااااااااااااااااااااااااااا یکی از دلایلی که بنده المپیاد ادبی مدال نیاوردم این سبکای ادبی کوفتی بود!!!
متنفرم از سبک های غربی
متنففففففففففففففففففففففر!!!
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۴ دختر حــَوا :)
مارکز دیگه خب :)) گابریل گارسیا مارکز نویسنده ی همین صدسال تنهاییه. مرحوم شده بنده خدا :دی

پاسخ:
:))) اسمش درازه
خوشم نمیاد :دی
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۸ دختر حــَوا :)
خب بذار منم چارتا پیشنهاد بدم :))
دوتا کتاب هستن از یه نویسنده که هیچ ربطی بهم ندارن :دی یعنی دنبال هم نیستن و دوتا داستان جدان. «آهِ با شین» و «شاه بی شین» از محمدکاظم مزینانی.
(هردو مربوط به دوره ی حکومت پهلوین، اولی روایت زندگی یکی از مردم عادی در اون زمان، و دومی روایت زندگی شاه، که دوم شخص هم نوشته شده! یعنی شاه رو خطاب قرار داده)
هر دوشون خیلی خوبن. هم به تو پیشنهاد میکنم هم چون اینجا خیلی پربازدیده به خواننده هات :دی 
پاسخ:
:)) مرسی
اتفاقاً این دو تا کتابو تو انقلاب دیدم موقع خرید کتاب درسی
از اسمشونم خوشم اومد
ولی نخریدم

اینارم مینویسم تو لیست برنامه 20 سال آینده ام :دی
:)))))
پاسخ:
^-^
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۲ دختر حــَوا :)
اوا خاک برسرم یادم رف خصوصیش کنم :))
پاسخ:
نگران نباش
شباهنگ حواسش جمع ه
به محض دریافت کامنت، عدم نمایشش کردم
حواستو بیشتر جمع کن دخترم!
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۳ دختر حــَوا :)
عاشق این سرعت عملتم یعنی :)) یه ریفرش کردم دیدم نظره نیست :))))
پاسخ:
:))))))))) ما اینیم دیگه!

+ چون 24 ساعته کار یا درسم با لپ تاپه همیشه آنلاینم و خلاصه حواسم به همه چی هست :دی
استادو عشقو هم تموم کردین؟
من این کتابو خوندم ، البته اگه بدآموزی ندااره pdf شو:دی
الان هم بیشعوری در صف انتظارمه!
پاسخ:
نه هنوز اونو نخوندم
اون آخرای صفه

مرسی شباهنگ نوشتمش تو لیست.
پاسخ:
:) کتاب خوبیه
مثل وبلاگه
همه اش خاطره است
با لحن طنز
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۲ شن های ساحل
نخوندمش در اولین فرصت میخونم:)....راستی رمزتو دوباره برام میفرستی اونی که دارم هر چی میزنم باز نمیکنه
پاسخ:
اگه منظورت ساعتمه که خب خوندی و کامنتم گذاشتی براش!!!
تلگرامتو چک کن :)

من قبلا فکر میکردم کافکا خوندن خیلی باکلاسه . خلاصه بعد از تلاش های فراوان فهمیدم صادق هدایت و کافکا و این چیزا رو نمیتونم درک کنم . هنوزم به کافکا خوان ها حسودیم میشه چون حس میکنم هیچی نمیفهمم .

راستی کتاب شب های روشن (شب های سپید) داستایوفسکی پیشنهاد میشود .

یه چیزی یادم افتاد یه بزرگواری هست به نام رضا منصوری که البته فی نفسه آدم شاخی محسوب میشه ولی انقدر پشت سر دکتر حسابی حرف زده آدم تعجب میکنه ! حسادت خوب نیست اصلا
پاسخ:
نه کافکا میدونم چیه
نه داستاچی چوفسکی
نه رضا منصوری

معادله چندین مجهولی دارید بدید حل کنم
واژه ماژه هم بلدم درست کنم :)))
منظورتون این بود که کامنتم بی ربطه ؟ اون دکتر حسابی و اینا رو برای این گفتم که یکی تو کامنتا اسم کتاب زندگی نامه شون رو آورده بود .

معادله : اثبات قضیه آخر فرما رو بلد هستید ؟ :))  چند روزه فکرم رو مشغول (یا اشغاال ) کرده

پاسخ:
نه، منظورم این بود که من چنین چیزها ندانم.

+ ثابت کنم که اعداد صحیح و غیر صفر x و y و z را نمی‌توان یافت که جواب‌های معادله  x^n + y^n = z^n برای n>2 باشند؟
بیست سال پیش حل شد خب...
هر چند یه سیصد چهارصد سالی طول کشید
همه اش تقصیر اون پی‌یر فرمای بیشعور بود که بلد بود و تو حاشیه کتابش یه کم از اثباتشو نوشته بود و چون جای کافی برای نوشتن نداشت بقیه شو ننوشته بود!!!
آخه دانشمند انقدر اسکول؟
بله میدونم اثبات شد ولی نمیفهمم اثباتش رو .

:)))))))) کاملا مشخصه چقدر از دست فرما حرص خوردید که این جوری نوشتید :) نظر همه همینه . چرا تو یه کاغذی چیزی ننوشته آخه .

آخ آخ آخ دوستان از اتاق فرمان اشاره میکنن این کامنت کامنت سوم هست ! من سریع متفرق شم :)
پاسخ:
خب اسکوله دیگه!!!
من که بهش شک دارم
خواسته بین رفقا کلاس بذاره الکی گفته کاغذم تموم شده 
یا شایدم خواسته اسکول بودنشو ثابت کنه!!!

علی ایُ حال اولویت تو این وبلاگ با خانوماست :دی
آقایون هم از لحاظ خوانش پست ها محدودن هم از لحاظ تعداد کامنت ها و هم حتی محتوای کامنت ها
بازم میتونید کامنت بذارید؛ ولی شباهنگ دیگه جواب نمیده :)