عمومی گفتم که سایرین هم از این ترجیحم مطلع بشن :) الان این جمله استعاره است از آقای دفترچه با شمام هستمااااااااا :)))) چشم از ضمایر و افعال با شناسه های جمع استفاده میکنیم.اینجوری زبان شناسیمونم بهتر میشه:)))
پاسخ:
ممنون :)
شما جزو انسان های بسیار باشخصیتی هستید که شرایط نویسنده رو درک میکنید و به ترجیحاتش احترام میذارید و سریع بهتون برنمیخوره
"هر رسمی که به یافتن شوهر مربوط شود به سرعت و سهولت در فرهنگ ما جا می افتد" این خیلی خوب بود :))))))) اصلا از اول هم معلوم بود من روح بسیییییااار بزرگی دارم بیاید اینم اثباتش D: منم "شلوارهای وصله دار" رسول پرویزی رو پیشنهاد میکنم(البته اگه نخونده باشی) و اگه حوصله شو داشته باشی "صد سال تنهایی" مارکز هم عالیه
پاسخ:
فعلاً بادبادک باز تو صف نوبته و بعدش کتابایی که روز تولد وبلاگم معرفی شد...
البته اگه قبلا چیزی از سبک رئالیسم جادویی خوندی بخون! اما خب چون میگی زیاد کتاب خون نیستی گفتم.
صدسال تنهایی توی سبک رئالیسم جادویی شاهکاره اما برای افرادی که هیچی ازش نمیدونن مزخرفه. من سال پیش گرفتمش و صد صفحه اولشو خوندم (کتاب قطوریه) و حقیقتاً هیچی نفهمیدم! داستانه ها اما زیادی عجیب غریبه. بعد خسته شدم و ولش کردم و گفتم صدسال تنهایی که میگفتن این بود؟!
بعدا اینور و اونور خوندم که قبل از خوندن این کتاب باید با رئالیسم جادویی آشنایی داشته باشی و کتابهای قبلی همین نویسنده (کتابهای سبک ترش) رو خونده باشی تا بتونی درکش کنی.
من حرف دختر حوا رو قبول دارم :) البته اونقدر هم ضرورت نداره قبل خوندن صدسال تنهایی کتابای قبلی مارکز رو ادم خونده باشه همین که ادم بدونه رئالیسم جادویی چیه وچطوریه کفایت میکنه بنظرم ولی خب کلیت حرفشون درسته من تصحیح میکنم نظرمو
پاسخ:
مارکز؟
رئالیسم؟
شیب؟
بام؟
آقاااااااااااااااااااااااااااا یکی از دلایلی که بنده المپیاد ادبی مدال نیاوردم این سبکای ادبی کوفتی بود!!!
دوتا کتاب هستن از یه نویسنده که هیچ ربطی بهم ندارن :دی یعنی دنبال هم نیستن و دوتا داستان جدان. «آهِ با شین» و «شاه بی شین» از محمدکاظم مزینانی.
(هردو مربوط به دوره ی حکومت پهلوین، اولی روایت زندگی یکی از مردم عادی در اون زمان، و دومی روایت زندگی شاه، که دوم شخص هم نوشته شده! یعنی شاه رو خطاب قرار داده)
هر دوشون خیلی خوبن. هم به تو پیشنهاد میکنم هم چون اینجا خیلی پربازدیده به خواننده هات :دی
پاسخ:
:)) مرسی
اتفاقاً این دو تا کتابو تو انقلاب دیدم موقع خرید کتاب درسی
من قبلا فکر میکردم کافکا خوندن خیلی باکلاسه . خلاصه بعد از تلاش های فراوان فهمیدم صادق هدایت و کافکا و این چیزا رو نمیتونم درک کنم . هنوزم به کافکا خوان ها حسودیم میشه چون حس میکنم هیچی نمیفهمم .
یه چیزی یادم افتاد یه بزرگواری هست به نام رضا منصوری که البته فی نفسه آدم شاخی محسوب میشه ولی انقدر پشت سر دکتر حسابی حرف زده آدم تعجب میکنه ! حسادت خوب نیست اصلا