74- تمامیِ دینم، به دنیای فانی, شراره عشقی، که شد زندگانی, به یاد یاری, خوشا قطره اشکی, ز سوز عشقی, خوشا زندگانی
يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ب.ظ
زلف او دام است و خالش دانهی آن دام و من / بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر
با نگاهت، خندهات ، مویت ، شکارم کردهای
من مهندس بودهام دلدادگی شأنم نبود
تازگی ها گل فروشی تازهکارم کردهای
در نگاه دیگران پیش از تو عاقل بودهام
خوبکردی آمدی مجنون تبارم کردهای
در ولا الضالین حمدم خدشهای وارد نبود
وایِ من ، محتاج یک رکعت شمارم کردهای
+ این پست و یا هر شعر عاشقانه دیگری در این وبلاگ مخاطب خاص نداشته و ندارد؛
من اصلاً مخاطب خاص نداشته و ندارم, فقط یه لحظه حس شاعرانگیم گل کرد!
+ ضمن تاکید مجدد بر عدم وجود مخاطب خاص, خاطره مصاحبه امروز بمونه برای عصر
۹۴/۰۳/۲۴