پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

436- And Then Suddenly I Became Sad

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ق.ظ

عکس پست قبلیو بدون اینکه ویرایش کنم براش فرستادم و گفت اینوو!!!

گفت چه قدر بزرگ شدم؛ دو نقطه دی فرستاد و ذوق کرد و گفت خانوم شدم

خندیدم و از شدت خنده نسکافه پرید تو گلوم، سرفه کردم و خندیدم و بهش گفتم عوضی

خندیدم و


خندیدم و آپلودش کردم بذارم جای عکس پروفایل قبلی

عکس قبلیو که دیدم بغض کردم... گوشه چشمام خیس شد...

این همه تغییر برای سه ماه!

اگه ریخت و قیافه ام انقدر تغییر کرده ببین تو دلم چه غوغاییه :|

من بزرگ نشدم

پیر شدم

گفتم که سخت می‌گذره...

این روزها سخت می‌گذره...

+ چند روزه گوش میدم: Ilya_Monfared_Gole_Orkide


شاخه ای تکیده؛ گل ارکیده با چشمای خسته؛ لب‌های بسته

غم توی چشماش آروم نشسته شکوفه شادیش از هم گسسته


آشنای درده؛ خورشیدش سرده؛ تو قلب سردش غم لونه کرده

مهتاب عمرش در پشت پرده؛ هر ماه سالش پائیز سرده


+ قرار بود یه پستی بذارم و یه چیزیو توضیح بدم؛ بمونه برای بعد... (بعد= نمی‌دونم چند روز دیگه)

۹۴/۰۸/۲۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

سهیلا