پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

263- قبله!

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

شاید باورتون نشه, چند روزه هر کدوممون به یه سمت نماز می‌خونیم و نمی‌دونیم قبله کدوم وره

نرم‌افزارای گوشیمونم هر کدوم یه جایی رو نشون میده

خوابگاهم مسئول و نگهبان درست و درمونی نداره ازش بپرسیم

هستاااااااااااااا, اتفاقاً روز اولم قبله رو توضیح داد, ولی هر کدوم یه جور برداشت کردیم


در راستای این خوابگاه و اون خوابگاه, چند دقیقه پیش متوجه چندین تفاوت دیگه هم شدم

اونجا هر واحد یه خط تلفن داشت اینجا نداره

اونجا پرینتر و اسکنر و ... داشتیم اینجا اصن سایت نداره!

اونجا سوپری و بوفه داشت اینجا نداره

همچنین دستگاه خودپرداز و تاب و سرسره!!!


دوره کارشناسی, شاید 10 بار هم از مترو و بی‌آرتی استفاده نکردم

ینی مسیر دانشگاه و خوابگاه 5 دقیقه پیاده بود, ترمینال و راه‌آهن و فرودگاهم که آژانس می‌گرفتم

خونه‌ی فک و فامیلم به ندرت می‌رفتم و اهل پارک و سینما و خرید و یه سر بریم بیرون بگردیم هم نبودم

ولی این روزا یا کارت مترو شارژ می‌کنم یا درگیر پولای خرد راننده‌های تاکسی ام!

مترو هم روحیه خاص خودشو می‌خواد

ولیعصر جزو جاهای پر تجمع شهره و

دیدن آدما, یا بهتره بگم دیدن اون همه آدم و انرژی‌ها مثبت و اغلب منفی‌شون برام خوشایند نیست

بگذریم...

به قول یکی از دوستان, فاز این دخترا که موهای بلندشون رو رنگ می کنن بعد می بافن و

موی بافته همین جوری از زیر شال یه وجبی شون آویزونه روی مانتوشون چیه؟

و کماکان از دخترایی که سیگار میکشن متنفرم!


بعداً نوشت: در حین تایپ این پست از طریق یه منبع موثق مطلع شدیم من نمازامو درست خوندم,

ولی این هم‌مدرسه‌ای و هم‌دانشگاهی سابقمون همه رو باس دوباره بخونه :دی

خب حقشه, می‌خواست به من اقتدا کنه!

والا

۹۴/۰۶/۳۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

مضراب

نگار

نظرات (۱۵)

ب هر حال تو شیخی باید اینو قبول میکردن:))
پاسخ:
:دی
والا
روش سوزن بلدی برای جهت یابی: خب قبله به سمت جنوب و ۳۰ درجه سمت راست...

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=100199
قسمت سوزن بخون
پاسخ:
سوزن؟!!!
نشنیده بودم تا حالا!
با مترو و حسی که منتقل می کنه مخصوصا منفی موافقم انرژی ها با هم برخورد می کنن! وقتی میای بیرون احساس خستگی می کنی:دی.. اتوبوس های خط واحد رو ترجیح می دم.. حداقل منظره ای برای دیدن وجود داره :دی
پاسخ:
نه :( اصن از اتوبوس خوشم نمیاد
عزیزم :) پس اونجایی
منهنوز اوضاع خوابگاهم درست نشده نسرین عصبیم!!! نصف وسلیلم خونه دوستمه نصفش اینجاس دارم دق میکنم!!! :(


+این فیک های بیانم یعد از چند هفتع غیبت خوندم پستاشونو سرم سوت کشید :(
پاسخ:
:) ایشالا درست میشه

آره منم شوکه شدم
ای وای از تهران و شلوغیش 
+امیدوارم اینایی که گفتی اخرین بدشانسی ها باشه :(
+با هم خوابگاهی سیگاری برخورد داشتی؟
پاسخ:
نه ولی خیابونه پره! :(((((((((((((((
۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۵ فانتالیزا هویجوریان
باید بهش میگفتی که تو شیخی و قبله نمای وجودت درست کار میکنه! :دی
پاسخ:
:دی
والا
اخیرا رفته بودیم تبریز جای جدید نماز می خوندیم من یه وری می خوندم بقیه ی خانواده یه ور دیگه ... میگفتن تو اشتباه می خونی... آخر فهمیدیم من درست می خوندم همه یک روز نمازشون رو دوباره قضا خوندن طفلی ها :دی 
نگهبانی به اشتباه انداخته بودشون :))
پاسخ:
همیشه حق با دختر خانواده است
۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۰ نیمه سیب سقراطی
هاهاهاهاهاهاها .....
دقیقاً ! ما هم هر کدوم به وری نماز می خونیم حتی هنوزم مشخص نیس کدوم وری :)))
پاسخ:
:))))))))
خدا بگم چیکارت نکنه تو شیخی اون موقع نباید قبله رو بدونی کدوم وره؟
یه سالی اراک بودیم سه ماه بیشتر نشد هر روز یه طرف نماز خوندیم خاطره شد واسمون هنوز قضاشو نخوندیم:|
از این اتفاقا جاهای جدید میفته :)))))))))
پاسخ:
آره :)))))
همه چی رو درست گفتی به جز اینکه اینجا سایت داره :دی
من خودم امروز کشف کردم :)
حتی شنیدم تلویزیونم داره که نمیدونم کجای خوابگاهه

فکر کردم شاید قبله طبقه های مختلف با هم فرق داره :پی
وگرنه اقتدا میکردم
پاسخ:
قبله‌ی طبقه های مختلف؟؟؟؟؟؟؟؟


آهای ایهاالناس این همون نگاریه که الان پیشش نشستم شام می‌خوریم :دی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
چه بد! :(
شما کدوم خوابگاهید، *****؟ نکنه شما همونی هستید که تقاضا داده برای اتاق توی کوی خواهران? o_O اگه شما اون نسرین نیستید که هیچ؛ ولی اگه شمایید باید بگم اتاق من دوجای خالی داره که فعلا خبری از صاحباشون نیست. شاید قسمت شما شد! :)
پاسخ:
آره همون خوابگاهم که ویرایش کردم اسمشو
ولی برای کوی درخواست ندادم
کوی کنار شهید بهشتیه من که شهید بهشتی درس نمیخونم
اوف. سوتی دادم. (اسمایل پاک کردن عرق شرم از پیشانی)
قبل از این که حرکت کنم داشتن آرشیو وبلاگ رو میخوندم، تا اونجا خوندم که مصاحبه دادین، هنوز به قسمت اعلام نتایج نرسیدم، نمی دونم دانشجوی کجایین! :دی

پاسخ:
پروفایلمو دریاب
دانشگاه تهران تحت نظارت فرهنگستان
متنفرم
پاسخ:
منم

مترو اعصاب میخواد نسرین!

از شلوغی و خستگی و ... تا آدمای رنگارنگ که روی تک تک نرون های مغرت راه میرن !

راستی با نگار توی یه خوابگاه و اتاق هستین؟

پاسخ:
من واحد 311 ام اون 405
نگار زودتر از من اومد و من با یه روز تاخیر مدارکم اوکی شد
برای همین یه جا نیستیم
ولی تو یه خوابگاهیم

یعنی باید قضاشو بخونن اونا ک نمیدونستن 
من همین ده روز پیش فهمیدم سرکارم قبله م دقیقا 45 درجه با قبله واقعی فاصله داره
وقتی راننده م میومد دنبالم تا ساعت حرکت بشه گاهی نمازشو میخوند همش میخواستم بهش بگم عاقا قبله این وریه ن اون وری
نگو خودم قبله م برعکس بوده خوب شد بهش نگفتم وگرنه ابروم میرفت تازه هر کس ک تازه وارد بود ازم میپرسیدبا اعتماد ب نفس قبله اشتباه رو بهش میگفتم خو نمیدونستم
دوستم میگه رو ب جهنم میخوندی خخخخ
حالا بعد از جند سال تازه فهمیدم نگو قضا داره ی روز و دو روز و ی ماه و ی سال نیست چند ساله
عاقا بگو خدا قبولشون میکنه والا سخته نمیتونم بخونم
پاسخ:
حالا ممکنه مراجع مختلف نظرات مختلفی داشته باشن