پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۴۶۹- مافین شکلاتی

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۹ ق.ظ

به ما می‌گفتن نُهی. ما ورودی سال هشتادونه بودیم. ۹ برای من عدد معناداریه. تلمیح داره به چندین موضوع و اتفاق مهم تو زندگیم. برنامه‌ریزی کرده بودم که روز تولد نه‌سالگی وبلاگم تعداد پستای اینجا به ۹۹۹ رسیده باشه. پست ۹۹۹ یادتونه؟ ۹ و ۹ دقیقۀ صبح سر کلاس! منتشرش کردم. عکس شمع ۹ رو گذاشتم روی کی‌بورد لپ‌تاپ و برای وبلاگم تولد گرفتیم. یه نُهِ دیگه هم یادمه. ۹ آذر ۹۴. بعد از کلاس، برگشتنی (برگشتنی قیده؛ ینی وقتی داشتیم برمی‌گشتیم) ورودی مترو کیفامونو گشتن. آخه داعش تهدید کرده بود که آذرماه به ایران حمله می‌کنه. مأمورها حساس شده بودن روی کیف و کوله. البته برای داعش آبان و آذر فرقی نمی‌کنه. بخواد، خرداد هم حمله می‌کنه. اون شب یکی از بلاگرا که پدرش تازه فوت کرده بود یه پست گذاشت با عنوان مافین شکلاتی. عکس مافینایی که از قنادی سر خیابون برای هم‌اتاقیاش گرفته بودو پست کرده بود زیرش نوشته بود تولدت مبارک بابا. مناسبتِ نُهِ نُه رو به تقویمم اضافه کردم. کامنتای عمومی اون پست بسته بود. پیام دادم هدیۀ منم سورۀ الرحمن برای تولدشون. فرداش باید می‌رفتم شریف کارنامۀ کارشناسیمو می‌گرفتم. ترم اول ارشد بودم. آذرِ اون سال رکورد شکستم با ۱۲۴ پست. چقدر پست گذاشتم اون ماه. صبح بلند شدم که حاضر شم برم پی کارنامه. هر چی دنبال ساعتم گشتم نبود. تا ظهر همۀ اتاقو زیرورو کردم. از توی یخچال پیداش کردم. الرحمانی که قول داده بودم بخونمو تو مسجد دانشگاه خوندم. شمرده‌شمرده با صدای قاری قرآنی که از هندزفری می‌شنیدم می‌خوندم. که درست بخونم. همۀ حواسمو جمع هدیه‌م کرده بودم که صحیح و سالم برسه دست صاحبش. وقتی آقای پرهیزگار یکی از کلمات این سوره رو یه جور دیگه خوند جا خوردم. این همه سال به‌اشتباه کلمه‌ای که تشدید نداشتو با تشدید خونده بودم. عصر که رفتم خوابگاه، دیدم کامنتای پست مافین شکلاتی باز شده. نوشته بود حالا که راهتون دادم بیاید تو، پس هدیه هم فراموش نشه. با خوندن کامنت‌ها و فاتحه‌های هدیه‌شده غصه‌م گرفت. از اون روز تا حالا هر سال همین موقع الرحمن می‌خونم برای پدر صاحب اون وبلاگ. وبلاگی که قرار بود بمونه برای بعد.

بند نُهُمش

۹۹/۰۹/۰۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بنده خدای شماره1