پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

آدم خاصی نیستم, ولی خب زیادی حساسم و با هر کسی نمی‌پلکم!!!

ینی نمی‌تونم بپلکم! ینی اعصاب هر جور آدمیو ندارم که باهاش بپلکم

این پلکیدن شامل ارتباط ایمیلی و اسمسی و کامنتی هم میشه حتی...

ینی دوستام تشکیل شدن از مجموعه ای از اعضایی که

نسبت به لحنشون, تیپشون, برخوردشون, کنش ها و واکنش هاشون حساسم!

حساسم ینی اینا برام مهمه

ینی می‌فهمم! حتی اگه واکنش نشون ندم...


یه هم‌گروهی داشتم, نمی‌دونستم تکیه کلامش "چرا چرت میگی؟" ه

زیاد اینو می‌گفت و خب به منم برمی‌خورد

که یه ساعت مدارو توضیح بدم و تهش بگه چرا چرت میگی

یه روز به دوستمم همینو گفت و به یکی دو نفر دیگه

کاشف به عمل اومد با همه این مدلی حرف میزنه حتی اگه طرف مقابل چرت نگفته باشه

نمیگم معیارم همین یه جمله ی چرا چرت میگیه

ولی خب مدل حرف زدن آدما توی روابطم بی تاثیر نیست

زبان و بیان هر کی، سبک تفکر و فرهنگ اون آدمو نشون میده

حتی نسبت به لحن هم اتاقیام وقتی با مامان و باباشون حرف میزدن هم حساس بودم

دلیلی نداشت من با یکی که به پدر و مادرش دروغ میگه یا محترمانه حرف نمی‌زنه هم اتاقی باشم


یه بار داشتم با همین هم‌گروهیم روی یه مداری کار می‌کردم, مدار جواب نمی‌داد

فکر کردم شاید مقادیر طراحی اشتباهه که تو حالت عملی جواب نمیده

زنگ زدم به یکی از دوستام و گفتم مدارو شبیه سازی کنه و نتایجو بگه ببینیم چه مرگشه,

هم‌گروهیم وقتی دید دوستم مقادیر سلف و خازنو برام فرستاده, با تعجب گفت عجب آدم با شعوری,

گفت من جای اون بودم برای بقیه همچین کاری نمی‌کردم,

گفت چرا باید برات مدارو شبیه سازی کنه و ببینه دردش چیه؟ مگه مدار خودشه؟

گفتم شعور در برابر شعور!

گفتم دلیل تعجب الانت اینه که تا حالا خودت برای کسی کاری نکردی

وقتی از یکی میتونی انتظار کمک و لطف داشته باشی که قبلاً دست یکیو گرفته باشی


سبا همون کسی بود که مدارو شبیه‌سازی کرد برام فرستاد

صمیمی نبودیم ولی...

ولی هم‌کلاسی‌های خوبی برای هم بودیم


* آز = آزمایشگاه

۹۴/۰۵/۰۳
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آزاده ع

سبا