1242- statcounter
عصری یاد استات کانتر افتادم. یه سایت آمارگیری بود. آدرس وبلاگو وارد سایت میکردی و یه کد میداد که به قالب وبلاگ اضافه کنی. آخر هفته یا هر چند وقت یه بار که خودت تعیین میکردی آمارو برات ایمیل میکرد. اینکه کیا اومدن، از کجا اومدن، چند بار اومدن، رو چیا کلیک کردن و چیا رو خوندن. خوانندههام زیاد نبودن. همهشونم کامنت میذاشتن و میشناختمشون. یه بار که کامنت میذاشتن آیپیشون ثبت میشد و میتونستی برچسب بزنی روی آیپی و از اون به بعد به جای آیپی اسم اون خواننده رو ببینی. آیپی هر کی که میشناختم رو برچسب زده بودم. هر شب استات کانترو چک میکردم و هر بار یه لبخندی روی لبم مینشست که خب، امروزم فلانی و فلانی و فلانی سر زدن بهم و کدوم پستا رو خوندن و چند دقیقه و چند ساعت تو وبلاگم پرسه زدن. امروز عصر بعد چهار سال یاد اون روزا افتادم. فکر میکردم اکانتم حذف شده. نام کاربری و رمز ورودو فراموش کرده بودم. وارد سایت که شدم انگار اولین بارم بود. غریب بود همه چی. یادم نبود این لیبلها کجا بودن. چهار سال کم نیست. میشه خیلی چیزا رو تو این فاصله فراموش کرد. منم فراموش کرده بودم. بیشتر اون لیبلها رو فراموش کرده بودم و داشتم فکر میکنم ینی واقعاً یه زمانی برام مهم بود این چیزا؟ این آیپیها؟ این لیبلها؟ این آدمها؟ آدمایی که سالهاست بیخبرم ازشون. بیخبرن از من.
چند وقتی میشه که آمار بازدیدهای وبلاگ رو از ستون سمت چپ وبلاگم برداشتم. چه اهمیتی داره چند نفر آنلاینن و دیروز چند تا بازدید داشتم و امروز چند تا. از پنل مدیریت هم حذف کردم بخش آمارو. خیلی وقته آمار دستم نیست. نمیخوام هم باشه. نمیدونم هستین، نیستین. مهم نیست. نه که شما مهم نباشینا. بود و نبودتونه که مهم نیست. ینی هست. نمیدونم هست یا نیست. یه جوریام. نمیدونم چجوری. دیگه مثل قبل نیستم. اینجا مثل قبل نیست. شما مثل قبل نیستین. هیچی مثل قبل نیست. همهش به این فکر میکنم که من، اینجا، این نوشتهها برای کدوماتون مهمه؟ فرقی میکنه بودن و نبودنم؟ اصلاً میخونین اینجا رو؟ میخواین بازم بخونین؟